وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هراسانی» ثبت شده است

فریاد حسین (ع)

سعید هراسانی | سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۵۵ ب.ظ


                     فریاد حسـین را شنیــدیم همه            از کوفه به سـوی او دویدیم همه

                     رفتیم به کربــلا ولی برگشـتیم            از شمـر امـان نامه خریدیم همه


سالی دگر گذشت و محرمی دیگر آمد! محرم را چگونه می توان تفسیر کرد؟ چگونه می توان این شور و شوق به حسین (ع) را در قالب کلمات آورد؟ نه؛ هدف از این گفتار، شرح جامعه شناختی از یک نهاد ارزشی نیست، چرا که چنین امری وظیفه ما نیست. اینکه من برای حسین (ع) می نویسم زبان دل است. کاروان کربلا را اکنون نیز می توان دید، حس کرد! هنوز هم بوی خاک کربلا در ظهر عاشورا به مشام می رسد. اما من نمی خواهم اشک بریزم، نمی خواهم شیون کنم. من می خواهم بفهمم!

حسین را با ناله نمی توان شناخت. کربلا صحنه معرفت است، کربلا، کرب و البلا نیست؛ نعمت است. کربلا تاریخ زنده توحیدی زیستن است. عاشورا درس وفا است و حسین بن علی استاد دانشگاه توحید!

تمام حرف دلم همین است و تمام! نشود آنکه لعن بفرسیم بر کوفه و کوفه ای دگر به پا کنیم. نشود برای حسین سینه چاک کنیم و ولی عصر را نشناسیم که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه! تاریخ برای آینده است، در تاریخ نمانیم و آینده را بسازیم و بادنیم که مولایمان محمد، المهدی تنهاست...

  • سعید هراسانی

ابن خلدون و جامعه شناسی

سعید هراسانی | دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ق.ظ

همواره یکی از سوالات اساسی جامعه شناسان ایرانی و اسلامی، این بوده است که آیا ابن خلدون را می توان جامعه شناس خواند؟ به عبارتی بهتر آیا می توان گفت که پدر علم جامعه شناسی ابن خلدون بوده و علم عمران سنگ بنای جامعه شناسی نوین است؟

در پاسخ به این سوال اما و اگر های فراوانی آورده می شود که به حق نیز است. شماری از افراد روش شناسی علم عمران را محور قرار می دهند و می گویند که ابن خلدون از سنت اسلامی خارج شده و روش تجربی را معیار کار خود در شناخت اجتماعی قرار داده و بنابراین وی یک جامعه شناس است. عده ای دیگر موضوع علم جامعه شناسی اگوست کنت را مبنا قرار می دهند و اظهار می دارند که در جهان پیشامدرن اصلا جامعه( در مقابل اجتماع) وجود نداشته که ابن خلدون بخواهد جامعه شناس باشد. عده ای نیز همانند علامه طباطبایی به عدم تداوم علم عمران وی اشاره دارند و از این طریق جامعه شناس بودن ابن خلدون را مورد تردید قرار می دهند.

از آنچه در بالا آورده شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که تصمیم گیری در رابطه با ابن خلدون امری است بسیار دشوار و امکان خلط مباحث در آن بسیار بالا می باشد.

  • سعید هراسانی

شرحی بر رابطه فقر و نظام سرمایه داری

سعید هراسانی | چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ

یکی از بزرگترین مشکلات جوامع حال حاظر (کشور های جنوب)، فقر می باشد. فقر هرچند موضوعی تکراری برای بحث است اما به هر حال تا کنون کسی برای آن چاره واقعی پیدا نکرده! و من هم تو این یادداشت نمی خواهم یک راهکار ارایه بدم. موضوع این یادداشت ارتباط فقر با سرمایه داری است و با استفاده از هستی شناسی نظام سرمایه داری می خواهم این را اثبات کنم که تا زمانی که نظام سرمایه داری در جهان حاکم باشه نه تنها فقر نابود نمی شه بلکه هر روز به آن دامن زده می شه.

همانطور که همه ما میدانیم مهم ترین پایه در نظام کاپیتالیسم، انباشت سرمایه (به نفع سرمایه داران) می باشد. در واقع این انباشت سرمایه به معنی چولگی در پراکنش منابع است، چرا که بدیهی ترین اصل اقتصاد و حتی به عبارتی فلسفه وجودی علم اقتصاد کمبود منابع است.

  • سعید هراسانی

بازتعریفی از تهاجم فرهنگی

سعید هراسانی | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

زمانی یکی از دوستانم سوالی را مطرح ساخت، که مدت زیادی ذهن مرا درگیر خود کرد. سوال این بود که چرا شبکه های غربیِ فارسی زبان، هم سخن از اسلام می رانند و هم در کنار آن اعمال منافی ارزش های اسلام را ترویج می کنند؟

در پاسخ به این سوال فرضیات متعددی را بررسی کردم و نتیجه ای مناسب دریافت نکردم. نهایت امر محور تحلیل را مفهوم « تهاجم فرهنگی» قرار دادم، لاکن با تعریف موجود از آن نمی توانستم تحلیلی مناسب ارایه دهم. تعریف رایج از تهاجم فرهنگی عبارت است از جریان یک طرفه انتقال آیتم های فرهنگی شامل ارزشها، هنجار ها و در نهایت امر ایدئولوژی، از یک جامعه به جامعه دیگر.

در این تعریف تبادل فرهنگی به صورت طبیعی رخ می دهد و جایی برای ارایه یک تئوری توطئه وجود ندارد. بنابراین امر، قرار دادن ارزش های اسلامی و غیر اسلامی در کنار یکدیگر امری است تصادفی لاکن بر اساس تعریفی که من از متن قرآن کریم بدست می دهم جریان متفاوت است.

  • سعید هراسانی

سه جریان تجدد فلسفه سیاسی در نگاه لئو اشتراوس

سعید هراسانی | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۹ ب.ظ

در شرح  سه جریان تجدد در فلسفه سیاسی، ماکیاولی، روسو و نیچه به عنوان رهبران سه جریان یاد شده اند. ماکیاولی فلسفه خود را بر روی تقابل با « شانس» نهاد. یعنی آنکه اگر قبل از آن رسیدن به مدینه الهی، فاضله نیاز به شانس به وقوع پیوستن تمام شرایط و کنار هم قرار گرفتن قطعات در یک زمان نیست.

براساس این دیدگاه فلسفه سیاسی باید از نحوه ای که مردم زندگی می کنند آغاز کند و افق دید خود را از سوی آسمان ها به روی زمین معطوف سازد. در این نگاه فضیلت چیزی نیست که جامعه سیاسی برای آن پدید آمده باشد، بلکه فضیلت است که برای جامعه سیاسی پدید آمده است.

خلاصه سخن وی این بود که تاسیس هر گونه جامعه سیاسی حتی مطلوب ترین آن، متکی به شانس نیست، زیرا می توان بر شانس غلبه نمود. این دیدگاه وی از آنجا شکل می گرفت که بر خلاف گذشته دیگر طبیعت آن موجود قدرتند فرا انسانی نبود که با قدرت یزالی خلط می شد، بلکه بر خلاف آن ماده چیزی جدای از خدا، قابل شناخت و برای انسان در نظر گرفته می شد.از این رو برای حل مسائل سیاسی، تضمین وجود دارد چرا که هدف ما هدفی پایین تر از خیال پردازی های کلاسیک ها است و دوم آنکه آنچه بیشتر افراد آن را مطلوب می دانند هماهنگ است. همچنین همانطور که گفته شد شانس طبیعت چیره بر انسان موضوعیت خود را از دست می دهد.

بنا بر آنچه گفته شد می توان دو خصلت اصلی جریان ماکیاولی را که توسط هابز ادامه پیدا کرد را اول تحویل مسایل اخلاقی و سیاسی به مسایل تاکتیکی  دانست و دوم آنکه تقلیل مفهوم طبیعت به عنوان مقوله ای که صرفا مادی است در اختیار تمدن تا به تصنعات خود شکل دهد.

  • سعید هراسانی