وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرمایه داری» ثبت شده است

مکتب آزادی خواهی

سعید هراسانی | دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

یکم؛ آنچه در این مجال به آن پرداخته می‌شود، تنویر اذهان از آن چیزی است که به عنوان نولیبرالیسم شناسانده می‌شود. آنچه که متهم به جهان‌خواری می‌شود، اما در همه‌جا مورد سنگین‌ترین هجمه‌ها قرار می‌گیرد. هجمه‌هایی که با تساهل نیمی از آن اصلا مربوط به اندیشه آزادی‌خواهی نیست. در اینجا تمام‌قد از انچه اندیشه آزادی‌خواهی خوانده می‌شود دفاع خواهد شد و سعی می‌شود، ابهامات و کج‌فهمی‌های متداول از آنچه نولیبرالیسم گفته‌اند، تصحیح شود.

دوم؛ محتوای این مقال بر تفهیم لیبرالیسم در مقام اندیشه می‌کوشد؛ اندیشه هرگاه دستمایه اقدام سیاسی می‌شود، محکوم به مصادره و استحاله است! لیبرالیسم هم اگر قرار است فهمیده شود در بدو امر باید به صورت مجرد، موضوع شناخت باشد و بنابراین برای فهم آن سرمایه‌داری و جهان‌خواهی را باید کنار گذاشت. اگرچه در این میان بازار ابزار لیبرالیسم و به صورت جدی‌تر متاخرین آن است، اما شناخت ماهوی اندیشه ازادی‌خواهی مقدم بر بازار بوده و درک این مهم تاثیر به سزایی در تبرای آزادی‌خواهان از اتهامات و انتقادات بی‌پایه خواهد بود. آنچنان که خود هایک بیان می­ دارد، بازار ابزاری است برای امروز و در این زمان خاص، در زمانی دیگر و در صورت آغاز روندی با بهره­وری بیشتر در عرصه اجتماعی و اقتصادی می­توان از بازار گذشت. و از آن مهم‌تر بی ارتباط بودن لیبرالیسم از جهان‌خواهی است! جنگ سرد و امپراتورمآبی اتحاد جماهیر شوروی- در مقام کشوری سوسیالیستی- در مقابل ایالات متحده خود گواهی آشکار بر بی‌ارتباطی لیبرالیسم با جهان‌خواهی است. حتی سرمایه‌داری در خشک‌ترین حالت خود تقسیم‌کار را در تولید جهانی پیش می‌کشد نه آنچه که تصرف بازار ملی به جبر دولت‌ها است.

  • سعید هراسانی

ما مردمان حسود: شرحی بر نابرابری، باورها و پیامدها

سعید هراسانی | جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸ ب.ظ

گفتمان نابرابری (چرا نابرابری مهم شد)

الکسی دو توکویل در کتاب مشهور خود دموکراسی در آمریکا می ­گوید « در قلب بشر علاقه و عشق به مساوات نیز جایگزین است و ضعیفان همیشه خواهان آن هستند که اقویا را با خود همسطح نمایند. درنتیجه[…] بشر به جایی می­رسد که بردگی توام با مساوات را بر آزادی مقرون به عدم مساوات ترجیح می­دهد.»[1] این نقل قول اگرچه از ساحت علم جدا افتاده می­ نماید، اما عنصری از حقیقت را در قلب خود جای داده است. با اینکه از نظر دوتوکویل عشق به مساوات در قلب بشر نهفته است اما می­ توان ادعا کرد که موضوع نابرابری یا به عبارت بهتر حساسیت «رای دهندگان[2]» به عدالت توزیعی (بخوانید بازتوزیع) امری متاخر است.

از دو جهت این تشدید نابرابری و حساسیت بر آن را می­توان مخلوق سرمایه ­داری دانست. نظام­ های اقتصادی پیشا سرمایه ­داری رشد بطئی داشته­ اند، حجم اقتصاد در این نظام­ ها برای مدت­ های مدید بی­ تغییر بوده و بنابراین امکان انباشت سرمایه بسیار محدود بود. نظام ارث و زمین­ داری به یکدیگر گره خورده و اشرافیت زمین­دار را با پیوند ­های خونی همبسته نمود، بنابراین نابرابری ­های محدود موجود نیز امری طبیعی تلقی می­ گردید. با رشد سرمایه ­داری دو عامل باعث تشدید نابرابری ­ها گردید، ابتدا آنکه تمرکز سرمایه زمین ­داران نابود شده و بورژوازی توان انباشت سرمایه در بخش تجاری و صنعتی را شکل داد، با خارج شدن اقتصاد از محوریت زمین امکان خلق ثروت به طور چشمگیری افزایش یافت و بنابراین حجم اقتصاد افزایش یافت. این وضعیت باعث شکل گیری شکاف عمیقی گردید. اما از طرف دیگر آنچه باعث گردید تا قبل از این افراد آنچنان که امروز می­ بینیم علیه نابرابری طغیان نکنند، آورده دیگر جهان نوین یعنی فردگرایی است. مفهوم فردگرایی از دوجهت به این احساس پروبال داده است؛ اول آنکه، هرشخص هویتی متمایز از جامعه برای خود تصور کرده و امکان تحقق خواسته­ های شخصی ­اش را حقی ذاتی تلقی نموده است، از طرف دیگر پوشیده نیست که طیف وسیعی از این خواسته ها از مقایسه با دیگری در وجود ما شکل می­گیرد. دوم آنکه پیامد مستقیم این فردیت تعارض با دیگران است. اگر ما هویتی مستقل از جامعه برای خود تصور کنیم، بنابراین حق ما نسبت به منابع جامعه نیز همسان با دیگران خواهد بود. با این استدلال هر شخص در صورتی وضعیت نابرابر با ما پیدا خواهد نمود که به حق ما دست­ اندازی کند.

همچنین ریشه دیگر حساسیت نسبت به نابرابری را می­توان در اختلافات قشری جستجو کرد. چندپارگی جامعه و انسجام آن در کنار شعارهای سیاسی احزاب مهم­ترین عامل عملی توجه به نابرابری در عرصه سیاسی است، در این باره نیز با توجه به اهمیت آن در بخش بعدی این یادداشت توضیحاتی اجمالی ارایه خواهد شد.

  • سعید هراسانی

فلسفه حق: آزادی و برابری

سعید هراسانی | چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

اشاره: چندی پیش گفتاری با عنوان «آزادی و برابری در سیاست اجتماعی» را در همین وبلاگ منتشر کردم. اخیرا یکی از دوستان گران به این نکته انتقاد کرد که مباحث مطرح در آن یادداشت به دو شق بی ارتباط با یکدیگر تقسیم شده است. مبحث فلسفی که بخش اول درباره حق را شامل می شود و بخش دوم که معمای برابری را توضیح می داد. بنا به گفته این دوست عزیز مبحث فلسفی یادداشت مذکور ناقص تمام شد و به نتیجه گیری ختم نشد.

 

قبل از هر چیز لازم می دانم این توضیح را اضافه نمایم که در همان یادداشت ذکر گردید که طرح این بحث اساسا فلسفی بوده و تنها به عنوان پایه پذیرش رویکرد مطرح است. هدف از بیان آن گفته تذکر این مسئله به خواننده بوده که برای تعیین وضعیت رابطه برابری و آزادی باید پایه فلسفی خود را مشخص نماییم. با این حال نظرم به این نکته جلب شد تا موضوع باز شده را به پایان برسانم.

در مقاله مذکور به آنجا رسیدم که حق می تواند طبیعی و یا قراردادی باشد. سوالی که مطرح می شود در تعیین وضع خود در برابر حق به شما کمک می کند. حیات آیا به عنوان حق طبیعی شما در نظر گرفته می شود و یا به عنوان حقی قراردادی شناخته می شود؟ این مسئله از این جهت کمک کننده است که از موضوعات غامض بحث حق شناخته می شود. در واقع شاید بتوان حق مالکیت، حق زندگی شرافت مندانه، حق آزادی بیان و غیره را قراردادی فرض کرد، اما در مورد حیات موضوع به این راحتی نیست. زندگی من مایه اجماع یک اجتماع و یا بشر نیست که بتوان آن را قرار دادی خواند و به نوعی سعی می شود آن را حق ذاتی بشناسانند. اما یک مسئله ضروری در این بحث باز کردن این مبحث است که آیا خود من حق سلب حیات از خود را دارم؟

  • سعید هراسانی

ایدئولوژی های فردگرا و جامعه گرا

سعید هراسانی | پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ب.ظ

اشاره:ایدئولوژی های سیاسی و فراگرد های اقتصادی حاکم بر آن همواره به عنوان عواملی تاثیر گذار بر جامعه و همچنین روند توسعه یک کشور شناخته می شده است. آنچه که بیشتر مورد تاکید است و در کانون توجه سیاست اجتماعی قرار دارد، ایدئولوژی های جامعه گرا- به خصوص مارکسیسم- و فردگرا- بخوانید سرمایه داری- به عنوان دو قطب یک پیوستار در این یادداشت مورد تحلیل و شرح واقع می شود.


هر یک از دو طرف این پیوستار به عنوان رویکرد هایی شناخته شده، علاقه مندان متعهد و نقادان جدی را در پی خود دارد. توجه اساسی ای به این دو نظام حکومت داری که مبتنی بر نگاه هایی ایده شناسی- اقتصادی هستند، شده است. این نکته امر غریبی نیست، در واقع این دو الگو تا اندکی پیش به عنوان تنها نظام های حکومت داری جهان ما شناخته می شدند، پس از سقوط شوروی هر چند الگوی جامعه گرای افراطی کمونیسمی در حوزه عمل منزوی شد، اما این دیدگاه در عرصه دانشگاهی هنچنان قدرت خود را حفظ کرده و به عنوان نظریه ای کشنده محسوب می شود که دانشجویان زیادی را به خود جلب می کند.

در این مقال قصد آن نیست تا مبانی نظری این اندیشه ها را واکاوی کنیم- هر چند امری دوستداشتنی و ضروری است، بلکه می خواهیم در شرایط واقع جهان هستی به روند ها و پیامد های این مدل ها بپردازیم. در واقع قصد دارم، تا یک نگاه مختصر از شرایط حاکم بر این دو نظام ایده شناسانه ارایه کنم تا ضروریات توجه به این دو نظام حکم رانی و نقص های آن را به زبانی روشن بیان دارم.

  • سعید هراسانی

شرحی بر اخلاق پورتستانی و روح سرمایه داری

سعید هراسانی | شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۰ ب.ظ

وبر در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری خود به تشریح چگونگی تاثیر پرتستانتیسم- به ویژه کالوینیسم- بر شکل گیری سرمایه داری می پردازد. خود وبر در پایان کتابش موضوع مورد بحث را اینگونه بیان می کند که یکی از عناصر بنیادی روح سرمایه داری جدید، بلکه همه فرهنگ جدید، یعنی شیوه زندگی عقلانی بر مبنای ایده شغل به عنوان تکلیف[Beruf]، از روحیه ریاضت کشی مسیحی زاده شد و این مطلبی است که بحث حاظر در صدد روشن ساختن آن بوده است.در واقع تمامی مباحث کتاب حول این محور می چرخد که چگونه نهضت اصلاح کلیسا به شکل گیری روح سرمایه داری کمک کرده است.

مباحث کتاب مسایل بسیار زیادی را بیان می دارد تا این معنی را برای خواننده روشن و سپس آن را اثبات کند. بنا بر این پس ارایه مقدمه ای ابتدا به تشریح روح سرمایه داری می پردازد که البته به سخن خودش تعریفی ابتدایی و تدقیق نشده است. گزاره هایی مثل: ایمان باید اثبات شود، مومن به خدا محل اجرای مشیت الهی است، کار به مثابه تکلیف است، انسان مومن در روی زمین به دنبال عظمت بخشیدن پروردگار است، نشان مورد لطف قرار گرفتن مومن در زمین مشخص می شود و ... همه و همه گزاره هایی هستند که به شکل گیری سرمایه داری کمک کرده و آن را پدید آوده است. البته باز هم خود نوسنده اقرار می کند که ما ابدا قصد نداریم مدعی این تز احمقانه و جزمی باشیم که معتقد است «روح سرمایه داری» ( کماکان به همان معنای موقتی که در بالا توضیح دادیم) فقط می توانست محصول برخی آثار نهضت اصلاح باشد یا اینکه سرمایه داری به عنوان یک نظام اقتصادی مخلوق نهضت اصلاح کلیساست.

  • سعید هراسانی