وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توسعه» ثبت شده است

ما مردمان حسود: شرحی بر نابرابری، باورها و پیامدها

سعید هراسانی | جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸ ب.ظ

گفتمان نابرابری (چرا نابرابری مهم شد)

الکسی دو توکویل در کتاب مشهور خود دموکراسی در آمریکا می ­گوید « در قلب بشر علاقه و عشق به مساوات نیز جایگزین است و ضعیفان همیشه خواهان آن هستند که اقویا را با خود همسطح نمایند. درنتیجه[…] بشر به جایی می­رسد که بردگی توام با مساوات را بر آزادی مقرون به عدم مساوات ترجیح می­دهد.»[1] این نقل قول اگرچه از ساحت علم جدا افتاده می­ نماید، اما عنصری از حقیقت را در قلب خود جای داده است. با اینکه از نظر دوتوکویل عشق به مساوات در قلب بشر نهفته است اما می­ توان ادعا کرد که موضوع نابرابری یا به عبارت بهتر حساسیت «رای دهندگان[2]» به عدالت توزیعی (بخوانید بازتوزیع) امری متاخر است.

از دو جهت این تشدید نابرابری و حساسیت بر آن را می­توان مخلوق سرمایه ­داری دانست. نظام­ های اقتصادی پیشا سرمایه ­داری رشد بطئی داشته­ اند، حجم اقتصاد در این نظام­ ها برای مدت­ های مدید بی­ تغییر بوده و بنابراین امکان انباشت سرمایه بسیار محدود بود. نظام ارث و زمین­ داری به یکدیگر گره خورده و اشرافیت زمین­دار را با پیوند ­های خونی همبسته نمود، بنابراین نابرابری ­های محدود موجود نیز امری طبیعی تلقی می­ گردید. با رشد سرمایه ­داری دو عامل باعث تشدید نابرابری ­ها گردید، ابتدا آنکه تمرکز سرمایه زمین ­داران نابود شده و بورژوازی توان انباشت سرمایه در بخش تجاری و صنعتی را شکل داد، با خارج شدن اقتصاد از محوریت زمین امکان خلق ثروت به طور چشمگیری افزایش یافت و بنابراین حجم اقتصاد افزایش یافت. این وضعیت باعث شکل گیری شکاف عمیقی گردید. اما از طرف دیگر آنچه باعث گردید تا قبل از این افراد آنچنان که امروز می­ بینیم علیه نابرابری طغیان نکنند، آورده دیگر جهان نوین یعنی فردگرایی است. مفهوم فردگرایی از دوجهت به این احساس پروبال داده است؛ اول آنکه، هرشخص هویتی متمایز از جامعه برای خود تصور کرده و امکان تحقق خواسته­ های شخصی ­اش را حقی ذاتی تلقی نموده است، از طرف دیگر پوشیده نیست که طیف وسیعی از این خواسته ها از مقایسه با دیگری در وجود ما شکل می­گیرد. دوم آنکه پیامد مستقیم این فردیت تعارض با دیگران است. اگر ما هویتی مستقل از جامعه برای خود تصور کنیم، بنابراین حق ما نسبت به منابع جامعه نیز همسان با دیگران خواهد بود. با این استدلال هر شخص در صورتی وضعیت نابرابر با ما پیدا خواهد نمود که به حق ما دست­ اندازی کند.

همچنین ریشه دیگر حساسیت نسبت به نابرابری را می­توان در اختلافات قشری جستجو کرد. چندپارگی جامعه و انسجام آن در کنار شعارهای سیاسی احزاب مهم­ترین عامل عملی توجه به نابرابری در عرصه سیاسی است، در این باره نیز با توجه به اهمیت آن در بخش بعدی این یادداشت توضیحاتی اجمالی ارایه خواهد شد.

  • سعید هراسانی

اشاره:این پژوهش کوششی اجمالی برای ارایه راهبردی متفاوت در تحلیل عدم توفیق ایران در فراگرد نوسازی است. این مقاله کوشش میکند تا با استفاده از منابع غنی کتابخانه ای موجود این کفایت ذهنی را بدست دهد که عدم توفیق اصلاحات در ایران نه به خاطر محتوای بسته اصلاحی بلکه بدلیل نحوه اجرا و برخورد آن با مردم بوده است. نظریه مورد بررسی در این مقال نظریه حصار دیویس بوده و از طریق مطالعه تطبیقی تجربه نوسازی در ایران و ژاپن در صدد طرح مقوله ای نو در ارزیابی تغییرات اجتماعی هست. یافته اصلی این مقال معطوف به این نکته است که درگیری فرهنگ بنیادگرایی اسلامی با مدرنیته غربی بیش از آنکه بخاطر تفاوت های ماهوی دو رویکرد باشد، ناشی از نحوه برخورد این دو با یکدیگر می باشد، این امر از طریق نشان دادن فرایند نوسازی در دو کشور یاد شده به لحاظ نظری تایید می شود.

  • سعید هراسانی

برنامه ریزی توسعه و استفاده از فرصت ها

سعید هراسانی | پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ

در ادامه مطالب گذشته در باره شرایط توسعه ایران، به الگوهای وابستگی و شرح مرکز- پیرامون پرداختیم. شرایطی که کشور های جنوب را در حالت تدافعی قرار داده و توانایی آنان را برای توسعه به حداقل خود می رساند. در چنین شرایطی برنامه ریزی برای دستیابی به توسعه به فرایندی پیچیده تبدیل می شود که تنها بر روی برگه های کتاب قابل ارزیابی ساده است و در عمل می تواند وضعیتی بغرنج پدید آورد. این داستان برای کشوری مثل ایران که با حجم عظیم مشکلات ساختاری مواجه است به کابوسی برای برنامه ریزان توسعه تبدیل می شود.

همان طور که می دانیم الگو های وابستگی ما را به راهبرد جانشینی واردات و خودکفایی هدایت می کند؛ پدیده ای که ما را با عدم کارایی و بهروری حداکثری مواجه کرده و اگر اندکی سیاست های اشتباه و عدم توان کنترل قاچار بر آن مستولی شود، ما را با فاجعه و مرگ صنعت داخلی مواجه می کند. از جمله دلایلی که باعث می شود استراتژی جانشینی واردات به عنوان سیاستی ناکارآمد معرفی گردد، می توان به صرفه جویی های مقیاس، تجمیع، مزیت های نسبی، دامپینگ های اقتصادی کشور های رقیب توسعه یافته، هزینه های فرصت و غیره اشاره کرد.

  • سعید هراسانی

ایران، توسعه، غرب

سعید هراسانی | دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ب.ظ

زمانی که می خواهیم در رابطه با توسعه و توسعه یافتگی صحبت کنیم، باید خیلی مراقب باشیم. اول از همه باید توسعه را تعریف کرد که خودش یک کار دشوار است اما به هر حال ما یک تعریف از آن می آوریم که آشنایی مقدماتی نسبت به آن بدست آید. هنری برنستاین می گوید:«توسعه به معنای دستیابی به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی از طریق دگرگون ساختن شرایط توسعه نیافتگی (بازده تولید پایین، رکود و کسادی، فقر) در کشور هایی است که با عناوین و القاب گوناگون مثل فقیر، توسعه نیافته، کم توسعه یا در حال توسعه به آنها اشاره می شود.»1

همانطور که می بینید، دیگر در تعاریف توسعه سخن از رسیدن به حد خاصی از سواد، بهداشت، امید به زندگی، درآمد سرانه و در عبارت کلی تر «رفاه» نیست. بلکه سخن از خارج شدن از وضع موجود است. البته این به معنای در نظر نگرفتن ایتم های مطرح شده نیست؛ بلکه منظور اصل قرار گرفتن یک هدف است. به هر نحو امروز ایران به عنوان کشوری جهان سومی2 یا در رده کشور های جنوب شناخته می شود و نخبگان و مردم آن قصد دارند تا از آن خارج و کشوری توسعه یافته شناخته شوند.

  • سعید هراسانی