وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

شهر اسلامی-ایرانی

سعید هراسانی | چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۴۱ ب.ظ

در سال های اخیر مفهوم شهر اسلامی-ایرانی بحث داغ پژوهشگران شهر سازی، معماری و علوم اجتماعی بوده است. به عبارت کلی تر دهه گذشته تمام مفاهیم با پسوند اسلامی مواجه گردیده، و شهر نیز از آن مستثنی نیست. در این گذار پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی به دنبال ارایه یک تعریف مناسب و صورتبندی شده از شهر اسلامی-ایرانی هستند.

در این میان، نویسنده بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا اساسا مفهومی به با عنوان «شهر اسلامی-ایرانی» قابل تحقق است؟ آنچه در حال حاضر بی پاسخ مانده این است که اصلا منظور ما از شهر اسلامی چیست؟ در منابعی که من مطالعه کرده ام، هیچ تعریف واضح ای از شهر اسلامی نشده است و در بیشتر موارد ابعاد آن توضیح داده شده است. رحیمی در همین رابطه گفته است:

چهره کریه فقر، بی عدالتی، آلودگی، بی خانمانی، آموزش و بهداشت غیر مناسب، ترافیک و ده ها مشکل دیگر در بسیاری از شهر های کشورهای اسلامی، برازنده این دین الهی نیست و در عرصه جهانی، چهره اسلام را مخدوش کرده است. لذا، برای رسیدن به شهری پایدار و اسلامی، لازم است کشورهای اسلامی در ساخت مرفولوژیک ] ریخت شناسانه [ شهر های خود تجدید نظر کرده، مسائلی چون انسان گرایی، اندیشه گرایی، پیشرو گرایی، معنویت و اخلاق، جهت گیری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فیزیکی و محیطی را در راستای انسان شناسی، و سرانجام، خداگرایی و آخرت گرایی مد نظر قرار دهند.1

همانطور که ملاحظه می کنید، سخن از آرمانی است که ما را به شهر های توحیدی می رساند، ولی شاخص هایی که معرفی می شود ریشه در نظریات موجود دارد، مفاهیمی مثل پایداری، انسان گرایی، اندیشه گرایی و غیره که اگر چه ماهیتی اسلامی دارند، اما منشا غیر اسلامی و بیشتر انسانگرایانه غربی دارند.

با این مقدمه، اگر ما بپذیریم که می خواهیم شهر اسلامی داشته باشیم و چنین امری قابل تحقق است، باید به دنبال پاسخ به این سوال باشیم که منابع و ارجاعات ما برای دسترسی به چنین شهری چیست؟ در پاسخ به این سوال به صورت منطقی نمی تواند بیش از دو گزینه داشته باشد: اول منابع و متون اسلامی، و دوم تاریخ شهر سازی در جهان اسلام و ایران. در رابطه با منبع دوم نظر شخص بنده این است که شهر های تاریخی ما آنچنان آش دهن سوزی نیستند که بخواهیم به آنها بپردازیم. شهر های نا منظم با کوچه های بن بست، محله گرایی و طایفه محوری همراه با دعواهای حیدری، نعمتی و بوی تعفن درون کوچه ها معرف شهر های تاریخی ما می باشد، حتی در مورد شهر آبادی چون اصفهان عصر صفوی، لوتی ایگونه می نویسد:

... در میان چیز های عجیبی که در این کشور دیدم یک چیز بیش از همه در خاطر ما باقی خواهد ماند، و آن عبارت است از شهری خراب که آنجا در محل مرتفعی قرار دارد و پیرامون آن را گل های سفید فرا گرفته اند این شهر را از خاک و مینای آبی رنگ ساخته اند کاشیهای زیبای خورد شده و ریزه های آنها در زیر چنار های سیصد ساله این شهر مانند خاک می ریزد کاخ های زیبای خاتم کاری و کاشی کاری پیوسته خراب میشوند و کسی آنها را تعمیر نمیکند...این شهر که یادبود آن از خاطر ما بیرون نمی رود اصفهان روشن و مرده است.(ص256)2

و از طرف دیگر تحقیقاتی را که در جهت شناخت مولفه های شهر اسلامی به انجام رسیده است، شاخص های خاص سنت اسلامی دیده نمی شود، به عنوان مثال در پژوهش حجت الاسلام قبادی، نکاتی چون حقوق و وظایف شهروندی، همجهت بودن منازل و ارتباط شهروندان با یک دیگر، قانون مداری و انسان محور بودن برنامه ریزی شهری است3 که همگی در نظریاتی چون برنامه ریزی دموکراتیک، برنامه ریزی مشارکتی، وکالتی و ارتباطی لحاظ شده است.4

بنا بر آنچه در بالا آورده شده است، حداقل تا به الان هیچ نشانه ای از بروز شهر اسلامی دیده نشده است. و این در حالی است که شهر اسلامی بیش از آنکه امری انتزاعی باشد، امری انضمامی بوده و نیاز به ظهور خارجی دارد. به صورت کلی عقیده من بر این است که در دنیای یکپارچه5 امروز، دست یابی به الگویی آرمانی از شهر اسلامی غیر واقع بینانه است. البته این سخن به این معنا نیست که شهر ما سمت اسلامی نداشته باشد، بلکه در جهت رسیدن به شهری که متناسب با جامعه اسلامی باشد، امری حیاتی می نماید، چه آنکه مکاتب نظری ای چون مکتب شیکاگو، وقتی طرحی و نظری را آماده می کند، تنها برای شهر شیکاگو است6. اما این به معنای شهری تافته جدا بافته از نظام جهانی نیست.

نتیجه آنکه، دسترسی به شهر پایدار و متناسب با فرهنگ و دین اسلام جنبه ای ضروری دارد، اما این امر هیچ گاه منتج به شهر اسلامی نخواهد شد، چرا که صرف وارد کردن چند متغییر به نظام شهر سازی به ما شهر اسلامی نخواهد داد. شاید در اینده یادداشتی با عنوان شهر توحیدی مکمل این یادداشت باشد.

---------------

پی نوشت:

1.      رحیمی حسین(1384)، در جست و جوی شهر اسلامی، ص:97؛

2.      هراسانی، سعید(1391)، ویرانه های زیبا، نقد ساختار سفرنامه بسوی اصفهان اثر پیر لوتی، ص:9؛

3.      نشست تخصصی بررسی شاخص های فرهنگی و اجتماعی شهر اسلامی-ایرانی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 4 دی 1392؛

4.      ن. ک. اجلالی، پرویز و دیگران(1391)، نظریه برنامه ریزی: دیدگاه های سنتی و جدید، نشر آگه.

5.      ن. ک. گیدنز، آنتونی(1387)، جهان رها شده؛ گفتارهایی درباره یکپارچگی جهانی، ترجمه علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب، نشر علم و ادب، تهران؛

6.       ن. ک. ریتزر، جورج(1389)، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی؛


مطالب مربوط:

ویرانه های زیبا

نظرات  (۳)

سلام...
نمی دونین همایش شهر اسلامی بازم تو دانشکده هست یا نه؟
پاسخ:
سلام
تا اونجایی که من می دونم قرار بر دوباره تشکیل شدن نبود. حداقل فعلا.
مقالات قراره چاپ بشه می تونیین استفاده کنین!
  • حمید اکبری
  • سلام،باتشکر از شما که به موضوع قابل توجه پرداخته اید.
    میخوام بپرسم که منظو رشما اینه که شهر اسلامی-ایرانی در آینده قابل تحقق است یا اینکه نقدی دارید بر شهر اسلامی -ایرانی که در کذشته بوده.
    پاسخ:
    با سلام و تشکر:
    کل حرف من به صورت ساده این است که در حال حاضر ما هیچ معیاری برای این نظریه نداریم که شهر اسلامی-ایرانی چی است و از طرف دیگر حتی با پیدا کردن این معیار ها، هر چند شهر های ما بومی تر و به صورت نسبی با فرهنگ ما سنخیت پیدا میکند ولی شهری متفاوت از دیگر شهر ها به عنوان شهر اسلامی-ایرانی نیز به ما نمی دهد.
  • مسعود پایمرد
  • سلام.
    مطلب جالبی بود.
    اگر دقت بفرمایید ما بعضی از احادیث رو در مورد ویژگی شهر ها بعد از ظهور حضرت ولی عصر داریم که به نظرم تا حدی روشن کننده مبحث سبک معماری و شهر سازی اسلامی هستن.
    احدیثی مثل این که می فرمایند: وقتی حضرت حجت ابن الحسن ظهور کنند پنجره های رو به حیاط مردم رو می بندند.
    که خوب از همین حدیث روشن میشه اگر قرار اشه پنجره ای بسته بشه قطعه اون خونه باید حیاط بزرگ داشته باشه و خونه ای که حیاط بزرگ داره قطعا خونه ی 50-60 متری یا آپارتمان نیست.
    بعضی نکته های دیگه هم از تفاسیر و قرآن قابل برداشت اند و میشه با اتکا به این ها حداقل ابزار مورد نیاز برای پرداخت یه نظریه رو به دست آورد.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی