وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

معرفی و نقد مستند دکترین شوک

سعید هراسانی | پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۴:۰۵ ب.ظ

مضمون اصلی مستند: به طور کلی در طول جریان مستند دو پیام ارایه می­ گردد که پیام اول شامل غیر معقول بودن اقتصاد بازار (از نوع فریدمنی آن) است و پیام دوم دولتی بودن و برنامه ­ریزی شده بودن نظام اقتصاد بازار است.
در رابطه با پیام اول ارایه داستان شیلی و آراژانتین نشان می­ دهد که مردم در حالت عادی تن به شوک­ های اقتصادی نمی ­دهند، این گفتار به صورت صریح از زبان تاچر درباره توصیه فریدمن برای پیاده کردن طرح پینوشه در مستند آورده شد. در واقع جنگی که تاچر شروع کرد اولین شوک (در مسیر سلسله شوک ­های پس از آن مثل جنگ عراق و غیره) برای آماده کردن ذهن مردم در جهت اجرای شوک بود و این طرح­ ها به صورت کامل در طول مستند به صورت مسلسل بیان گردید.
در واقع کل مستند یک چیز را بیان می­ دارد و آنکه مردم وقتی فکر می­ کنند «نئولیبرالیسم» نمی­تواند زنده بماند، پس باید ذهن مردم را خاموش کرد[1]. انواع شوک­ های مطرح شده در مستند در پی اثبات این نکته است. در واقع ما یا باید دیکتاتوری داشته باشیم تا بتوانیم سیاست­ های شوک­وارانه اقتصادی را پیاده سازیم یا باید مردم را مسخ کنیم. فرض کلاین بر این است که در مورد شیلی و آراژنتین اجرای سیاست­ های اقتصادی بازاری از طریق ایجاد دیکتاتوری و حذف مردم انجام شد، اما در مورد انگلستان و به طور کلی کشورهایی که امکان حذف مردم وجود نداشت از طریق شوک­ های متنوع دیگر همچون جنگ، تروریسم و غیره[2].
مسئله دوم که شاید حتی نسبت به نکته پیش گفته اساسی ­تر نیز باشد، این است که کلاین می­ خواهد آزاد سازی اقتصاد و جریانات پس از تاچریسم و ریگانیسم را عنصری دولتی یا به عبارتی بهتر پیش طراحی شده توسط قدرت ­های مرکز نشان دهد. وصل کردن کودتای پینوشه به دولت ایالات متحده و نشان دادن وصل بودن شخص میلتون فریدمن (فردی که خود را متنفر از دولت­ها می­شناساند) به پینوشه و ارتباطات «ماسونی» با آن، بذرهایی هست که کلاین با آن می­خواهد چنین ایده­ای را در ذهن مخاطبان خود ایجاد نماید. و حتی شفاف­ تر از تمام این ها بیان صریح این نکته که شیلی و آرژانتین موش ­های آزمایشگاهی برای عملیاتی کردن «دکترین شوک» بودند.
در رابطه با سخنان بالا هر چند نمی ­توان نقش ایالات متحده در کودتای 1973 شیلی را انکار کرد اما توضیحات اساسی­ ای وجود دارد که همراه با نکته اول در قسمت انتهایی گزارش به آن اشاره خواهد شد.
باید توجه داشت که دکترین شوک نه درباره بازار و اقتصاد بازار، بلکه درباره دولت طرفدار بازار آزاد است؛ یا بهتر بگوییم، به نظر کلایین موسس نئولیبرالیسم دولت­ها هستند، در واقع اینجا یک ابهام بزرگ شکل می­گیرد. اگر محتوای اقتصاد بازار، آزاد بودن آن از دخالت­های دولتی است (حداقل در سطح گسترده آن) چگونه می­ توان موسس آن را دولت­ها در نظر گرفت؟ و ابهام دیگر آن است که اگر موسس اقتصاد بازار دولت است! پس اینجا مسئله ما نه انتخاب بین اقتصاد بازار یا اقتصاد سوسیالیستی بلکه انتخاب بین نوع دولت­ ها است که تعیین کننده است، چرا که اساسا پیشران هر دو نوع این اقتصاد را دولت ­ها می­ توان دانست.
گذشته از تمام این نکات در انتهای مستند به دو نکته اشاره می ­شود که از نظر نگارنده بسیار می­تواند مورد توجه باشد: اول آن که جنین (شخصی که در ابتدای فیلم درباره شوک­ درمانی­هایی که روی او انجام شد بحث می کند) می­گوید: «دولت» می ­خواهد ما فراموش کنیم! اما ما نخواهیم گذاشت (نقل به مضمون). همین گفته جنگ بین لیبرالیسم (و آنچه موسوم به نئولیبرالیسم است) و سوسیالیسم است! دولت­ها نقش برانداز و خانمان­ سوز دارند و این همان چیزی است که چه لیبرال­ها و چه کلاین (ظاهرا!) بر سر آن اتفاق نظر دارند.
مسئله دوم آنکه خانم کلاین رای آوردن اوباما در آمریکا را بخاطر بحران سال 2008 می ­داند. وی به طور کلی رای آوردن این «دموکرات» را بخاطر خستکی ناشی از شوک­ های مختلف مردم می داند. با فرض صحیح دانستن این نکته کلاین چطور رای آوردن ترامپ را تحلیل می­کند؟ آیا ترامپ حاصل شکست دموکرات­ ها و به طور کلی برابر­گراها در ایالات متحده است؟ یا اساسا حرف مردم چیز دیگرست؟! توضیحات مفصلی در این رابطه ارایه خواهد شد.
در توضیحات قسمت اول آورده شد که مستند به دنبال آن است که نشان دهد مردم در حالت عادی و به عبارت بهتر در زمانی که می­توانند بیاندیشند اقتصاد بازار را قبول نخواهند کرد، برای همین باید آنان را از طریق شوک در وضع خلع فکری قرار دهیم تا بتوانیم عملکرد فکری آنان را مغشوش کرده و از بین ببریم! اساس دکترین شوک همین امر است اما اینجا یک سوال بزرگ مطرح می­شود. مردم در حالت عادی فکر می­کنند یا زمانی که در معرض شوک قرار دارند؟ آیا این ایده از پایه نمی تواند اشتباه باشد که مردم در حالت شوک بدترین تصمیم را می­گیرند؟
اتفاقا استدلال­ های دقیقی می­توان آورد که مردم در حالت عادی و در جریان زندگی، مسخ روزمرگی می­ شوند و در زمان شوک، سیستم برای بقای خود تصمیمات اساسی و حیاتی می­ گیرد! چرا این امکان را غیر محتمل بدانیم که در زمان شوک بهترین تصمیم گرفته می­شود؟ در ساده ترین سطح استدلال و بر اساس نیازهای مازلو هرچه شرایط بحرانی ­تر شود، متغییر های وارد معادله شده در عرصه تصمیم کاهش یافته و حیاتی­ ترین نیازها (متغییرها) باقی می­ مانند که نتیجه ­اش انتخاب تصمیم واقع گرایانه تر (نه حتما بهترین) خواهد بود.
نکته مهم­تر درباره صحت دموکراسی است، از نظر هایک آزادی همیشه در مسلخ مصلحت قربانی می­شود. دموکراسی در یونان باستان گلادیاتور­ها را به جان یکدیگر می­انداخت، در زمان انقلاب پنجاه و هفت خون می­ خواست[3] و در زمان احمدی ­نژاد یارانه و مسکن مهر می­ خواست! آری مردم در حالتی از روزمرگی که در موج های مردم انگیز (پوپولیسم) دموکراسی انواع وعده ­های خوش خیالانه سیاسیون را دریافت می­ کنند هرگز راضی به پذیرش اقتصادی که باید در آن تلاش کرد نخواهند بود! اما این نه دلیل بر به حق بودن سیاست­ های مردم­ انگیز سوسیالیست­ ها است و نه دلیل بر نا به حق بودن بازار گرایان و لیبرال­ ها.
در اینجا به نکته دوم مستند یعنی «پیش طرحی شده بودن اقتصاد بازار نئولیبرالیسم- و اجرای دکترین شوک» خواهیم پرداخت. 1) کمک­های دولت نیکسون به پینوشه در قالب جنگ سرد و قدرت­خواهی دو ابرقدرت باید ترجمه شود. همجنان که این کمک­ها به بسیاری دیگر از کشورها از جمله ایران نیز سرازیر می­شد، چرا چنین امری باید در قالب «سرمایه ­داری دولتی» تفسیر شود؟
2) اقتصاد شیلی در 1973 به علت مصادره 600 کسب و کار توسط دولت آلنده و تحریم­ها دچار تورم 1000 درصدی (به نقل دقیق­تر ان طبق آمار بانک جهانی 500 درصد در 1973 و 700 درصد در 1974) شده بود، علاوه بر این کمبود مواد غذایی و اعتصابات را باید در نظر گرفت. این امر بخصوص جواب صریح به کلاین است که دولت پینوشه را گرفتار تورم 300% می­دانست. هرچند در اوسط دوره وی یک شوک این چنینی ایجاد شد، اما در پایان دوره پینوشه یعنی 1988 شیلی تورم 10 درصدی داشت. این درحالی است که تورم جهانی در 1974 برابر 11% و در سال 1990 برابر 7 درصد بوده است.
 
3) توجه به رای دادگاه عالی شیلی مبنی بر نقض قوانین و جلوگیری از اقدامات قانونی پلیس، همچنین مصوبه مجلس در 1973 در رابطه با ناتوانی در اجرای قانون زمین، عدم اجرای قوانین مجلس و نقض اصل تفکیک قوا را باید مد نظر داشت. همچنین قطعنامه 22 اوت 1973 که آلنده را متهم به: رعایت نکردن نظام قانونی، امتنا از اجرای تصمیمات قضایی در برابر طرفداران، جرایم رسانه­ ای، مسلح­ کردن چپ ­ها، سرکوب غیرقانونی کارگران معدن(!)، تلاش برای ایجاد پلیس مخصوص و محدودیت غیرقانونی مهاجرت نشان می­دهد که هرچقدر دولت ایالات متحده در کودتا نقش داشته است، اقدامات شخص آلنده بسیار تاثیرگذارتر بوده است.
علاوه بر تمام اینها اگر رهبری دیکتاتور معابانه پینوشه برای 18 سال یک امر مضموم است ( که قطعا است) چرا این دوستان کاسترو را فراموش می­ کنند؟ 1959 تا 2008 در قامت نخست وزیر و رئیس جمهور آیا کم است؟ تعداد نامعلوم مهاجرین به ایالات متحده از ترس کاسترو آیا امری مورد پسند است؟!


[1] این مطلب در عمق خود رگه های از توجه به آگاهی طبقاتی مطرح شده در مکتب فرانکفوت اشاره دارد، سرمایه­داری و ایدئولوژی زاده از آن از ناآگاهی مردم تغذیه می­کند.
[2] در این رابطه توضیحات مفصلی در آخر گزارش ارایه خواهد گردید.

[3] به نقل از ابراهیم یزدی در مصاحبه با دهباشی در برنامه تاریخ آنلاین.

  • سعید هراسانی

دکترین

دکترین شک

شوک

مستند

کلاین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی