وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

فمینیسم

سعید هراسانی | پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ

مدت های مدیدی است که سیاست گذاری اجتماعی تمام ارکان زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده است، پس از جنگ خانمان سوز 18-1914 و بحران دهه 30 دولت ها مداخلات خود را در عرصه اقتصادی به صورت رسمی بنیان نهادند، ادامه این روال خودگسترنده مرزهای اقتصادی را نیز درنوردید و با بحران های اجتماعی و زیست محیطی حاصل از توسعه در تمام ارکان زندگی بشر رسوخ کرد. از 1970 به بعد سازه های اجتماعی جایگزین مباحث کمی شد و سیاست گذاری اجتماعی تحت لوای دولت های کارگری یا محافظه کار تمام جنبه های زندگی انسان را تحت استیلای خود درآورد. از آن پس هرگونه بحث حول مباحث اجتماعی از فقر و بیکاری گرفته تا آموزش و بهداشت و حتی اوقات فراغت در زمینه سیاست گذاری اجتماعی پیگیری شد.

حقوق زنان به طور اعم و فمینیسم به صورت اخص نیز از همین سنخ مباحث اجتماعی است که باید جایگاه خود را در سیاست اجتماعی پیدا کند. در واقع فمینسیم از جمله رویکرد هایی است که معطوف به عمل و در پی بهتر ساختن زندگی زنان است. فمینیسم بیش از آنکه در پی تحلیل های علمی بنیادی باشد، به دنبال تهیه یک نقشه راه و شکل دهی به یک جنبش از طرف زنان برای زنان است. از فمینیست های میانه رو گرفته تا جبهه افراطی آن و از لیبرال ها تا مارکسیست ها همه و همه در پی ایجاد تغییر هستند. با توجه به زمینه ای که بیان شد، به نظر می آید جایگاه اصلی مدافعان حقوق زنان و به خصوص فمینیست ها در عرصه علمی و عملی سیاست اجتماعی باشد.

درست یا نادرست بر کسی پوشیده نیست که هر نوع تغییر در جهان امروز از دریچه دولت و سیاست گذاری های آن قابل تحلیل است، بنابراین اگر حامیان جنبش زنان به دنبال دستیابی به اهداف خود هستند باید از مجرای سیاست گذاری و برنامه ریزی اجتماعی اقدام کنند. به نظر می آید تمام راهبرد های فمینیسم از آگاهی تا اقدام تنها در قاب سیاست اجتماعی مجال ظهور و بروز دارد. برنامه ریزی اجتماعی - در عرصه فراخ خود، آن جایگاهی است که به «جنس دوم» آن توان را می دهد تا بتواند برای خود حقوقی خلق کند و از آن حفاظت نماید. عرصه برنامه ریزی اجتماعی آنجایی است که زن را قادر می سازد تا خود را بازتعریف نماید، قابلیت های خود را بهبود بخشیده و توان پیگیری اهداف خود را بدست آورد؛ و عرصه سیاست گذاری اجتماعی آنجایی است که به وی این قدرت را می دهد تا بتواند در بدنه قدرت نفوذ کرده و برای خود دست به تصمیم سازی بزند. آن جایگاهی که برای وی این تضمین را ایجاد کند تا بتواند نفسِ خود را شکوفا سازد و از فرصت های خودْ ساخته بهره جوید.

در اینجا تمیز دادن جریان مدافع حقوق زنان از رویکرد فمینیسم حائض اهمیت است. بحث فمینیسم بیش از آنکه توجه به زنان باشد، رها کردن زنان به حال خود است. به این معنا که آنان به جهان کور جنسِ در استیلای جنس مذکر هجمه برده و به دنبال رها ساختن خویشتنِ زنان هستند. فمینیسم به دنبال طرح این بحث است که چرا جوامع زن را جنس منفعل در نظر می آورند، جنسی که باید برای آن تصمیم گیری شود؟ اگر دوبووار بر این اعتقاد است که کل ساختار جنسیتی مبتنی بر افسانه هایی است که وضع موجود زن را طبیعی و جاودانه نشان دهد، این امر به معنای عدم وجود تفاوت در میان این دو جنس نیست، بلکه به معنای هویت سازی زنانه توسط جنس زن است. کوتاه سخن آنکه جهان اجتماعی ما ماحصل ارتباط دو جنس متفاوت با تمهیدات متفاوت خاص خود است که این تفاوت ها و ضرورت های خاص آن تنها توسط همان جنس فهم می شود، و بنابراین هرنوع هویت سازی و تقسیم کار باید مبتنی بر این اندیشه بنیان نهاده شود.

این در حالی است که جریان مدافع زنان، چنان عمل می کنند که گویی حقوق مفروض آنان از ازل موجود و مورد قبول عام بوده و تنها در همین دوران اخیر مغفول مانده است. آنان بی توجه به این اصل اساسی که حقوق مفروض آنان در کشمکش پویش های زنانه قرون معاصر رخصت شکل گرفتن یافته است، تنها به صورت مسئله پرداخته و بنیان امر را که همان بازاندیشی در زنانگی است را رها کرده اند. البته لازم به ذکر است که شاید این عنوان برای فرار از محدودیت های حاصل از واژه فمینیسم باشد. برای مثال جلایی پور در بخش زنان کتاب جامعه شناسی ایران چهار دلیل برای ترس از «ذیل عنوان فمینیسم قرار گرفتن» می آورد: وی مشکل با نهاد خانواده، تاکید بر آزادی بدن، سوابق مارکسیستی فمینیسم و بنیادگرایی مذهبی مقابل آن را بر می شمرد.

کل آنچه آورده شد، در پی روشن نمودن این امر بود که زن برای آنکه بتواند حق خود را بگیرد باید آن حق را بسازد، این حقوق تکوین نمی یابند مگر زمانی که زنان بتوانند در عرصه برنامه ریزی و سیاست اجتماعی جایگاه خود را بگشایند و خود برای خویشتنِ خود دست به تصمیم سازی بزنند. کل فراگرد عنوان شده: شناخت زیست جهان زنانه، شناخت ملزومات آن زیست جهان و تصمیم سازی برای آن خود فراگرد سیاست گذاری است و بنابراین ارکان جنبش زنان در سیاست گذاری اجتماعی نهاده می شود.


مطالب مرتبط:


- فمینیسم؛ طرح یک اشتباه راهبردی!

  • سعید هراسانی

جنبش

جنبش زنان

زن گرایی

فمینیسم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی