وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

تغییرات اجتماعی در ساختارگرایی کارکردی

سعید هراسانی | شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ

سنت پابرجای پدر جامعه شناسی، اگوست کنت درباره حوزه های ورود علم جامعه شناسی ایستایی و پویایی جامعه بود. همانچه که به جامعه شناسی استاتیک و جامعه شناسی داینامیک شهره دارد. با توجه به این موضوع اهمیت پرداختن به هر دو حوزه پویا و ایستای جامعه از اهمیت پیشرونده ای برخوردار است. از طرف دیگر چه کنت، چه اسپنسر و به عبارت دیگر بنیانگذاران جامعه شناسی را می توان ساختارگرا نامید. یکی از شاخه های پرآوزه ساختارگرایی را نیز ساختارگرایی کارکردی1 می نامند.

مفاهیم وفاق، تعادل، نظام، کارکردها، پیش نیاز های کارکردی، وابستگی متقابل، همبستگی و یکپارچگی هسته این چشم انداز را تشکیل می دهند2. در واقع زمانی که به پدر کارکردگرایی یعنی امیل دورکیم نگاه می کنیم، مرکز آن را وفاق و همبستگی تشکیل داده است. «دورکیم معتقد بود جامعه واقعیتی اخلاقی و یک هستی اخلاقی می باشد. از نظر وی این واقعیت اخلاقی، ارزش های جمعی یعنی اولویت هایی که اعضای جامعه بر سر آن توافق دارند را در بر می گیرد»3. این نگاه تنها به دورکیم خلاصه نمی شود، بلکه اشخاص دیگر نظریه کارکردگرایی از جمله پارسونز و مرتون نیز با محوریت وفاق به نظریه پردازی می پردازند. پارسونز اساس نظریه کنش خود را مبتنی بر همین عنصر قرار می دهد. وی در نظام های خود دو بخش عمده را به همین عنصر وفاق متعلق می سازد. عرف اجتماعی که وظیفه حفظ یکپارچگی در رسیدن به هدف را دارد و نظام اعتقادی که وظیفه نگهداشت الگو را یدک می کشد. همچنین در بحث پیش نیاز های وجود نظام اجتماعی دو مورد آن مستقیما وفاق را هدف قرار می دهد: اولا نیاز به یک زبان مشترک و ثانیا نظارت کافی بر کشمکش ها4. مرتون هم با انتقادات جدی ای که از کارکردگریان داشت با زیر سوال بردن سه اصل وحدت کارکردی، شمول عام بودن و گریزناپذیری کارکردها با مبنا قرار دادن «عملکردهایی که تطبیق یا سازگاری یک نظام اجتماعی را امکان پذیر می سازند5.» به بسط نظریه ساختارگرایی کارکردی می پردازد. وی نیز همچنان با وفاق سروکار دارد.

از طرف دیگر باید توجه داشت که مفهوم وفاق به صورت ضمنی اما اساسی اشاره به نظم و ثبات جامعه دارد. همانگونه که مشاهده نیز می شود، تمام نظریه پردازان مطرح فوق به مباحث ایستای جامعه شناسی پرداخته اند و همواره در معرض این اتهام بودند که نظریه ساختارگرایی کارکردی توان پرداختن به تغییرات اجتماعی را ندارد. البته پارسونز در نظریه تمایز خود سعی داشت تا به برخورد با این موضوع بپردازد که آنچنان در آن موفق نبود. با این حال به توجه به انکه نظریه تمایزیابی پارسونز با نظریه تمایز ساختاری اسملسر همپوشانی دارند و این دو به عنوان همکار و یا شاگرد شناخته می شدند، ترجیه داده ایم تا به همان نظریه تمایز ساختاری اکتفا کنیم.

ذکر نکته دیگر اهمیت اساسی دارد. چنین نگاه وفاق گرایانه ای مختص رویکرد ساختاری نیست، بلکه تنها در متن کارکردی آن بیشتر معنا پیدا می کند. برای مثال ساختارگرایان مارکسیست به عنوان نظریه پردازان بلامنازع تغییر با تاکید کردن بر مطالعات درزمانی و توجه به کمک به تغییر جامعه به طور کامل جنبه تضاد را که موتور محرکه تغییرات اجتماعی شناخته می شود را مد نظر قرار می دهند6. در کنار این نظریه کشمکش با رهبری دارندورف نیز به عنوان یک نظریه ساختاری به تضاد توجه بیشتری می کند. در این نظریه انسجام اجتماعی نه از طریق اخلاقیات مشترک بلکه با اعمال زور بدست می آید. این نظریه پایان کشمکش ها را در دو صورت خلاصه می کند، سازش تنش یا تثبیت تنش! بنابراین توجه به وفاق نه محصول ساختارگرایی بلکه محصول کارکردگرایی است.

با این حال جامعه شناسان مذکور، هر یک در پی رفع این نقیصه مهم برآمدند. پارسونز نظریه تمایز را مطرح ساخت که بر طبق آن نهاد ها و زیرنظام های جامعه در فرایند تکاملش به صورت فزاینده ای متمایز می شوند. این نگاه برگرفته از مراحل تکامل جنینی انسان می باشد. اسملسر این نظریه را کاملتر و جامع تر تشریح می کند. وی با مطالعه روی رشد صنعت نخ لانکاشایر در خلال دوره 1840-1770 به این موضوع می پرازد. از نظر اسملسر تغییر به مثابه جنبشی در نظر گرفته می شود که از پدیدآیی یک مشکل تا رسیدن به راه حل را در بر می گیرد7.

این نگاه با توجه به اینکه در متنی ارتودوکسی پرورش یافته اساسا رو به تکامل و پیشرفت در نظر گرفته می شود. با این نگاه در این فرایند، «ساختار پیچیده ای که کارکرد های چندگانه ای را بر عهده دارند، به ساختار های تخصصی متعددی تقسیم می شود که هر یک تنها انجام یک وظیفه خاص را بر عهده دارند.8» وی مثال خاص نهاد خانواده را به میان می آورد. در فرایند انقلاب صنعتی بنگاه از خانه به بیرون هدایت شد و مسئولیت آموزش از نهاد خانواده سلب شد. در واقع در اینجا می بینیم که یک نهاد به سه نهاد تقسیم گشت. مسئله در همین حد باقی نمی ماند. علاوه بر اینکه این نهاد ها از هم متمایز شدند، بلکه به سبب برخی نیاز ها نهاد های جدید هم برای مدیریت و حفظ تعادل بین نهاد های قدیمی پدید آمد. بنگاه های کاریابی و یا نظام حقوق کار یکی از این موارد است.

در اینجا مسئله ای شکل می گیرد. اندیشه ابتدایی اسملسر حول این جریان شکل گرفت که در جریان تمایز یابی ارزش ها حفظ می شوند. مهمتر اینکه با توجه به وابستگی وی به جریان وفاق این دیدگاه را پرورانده بود که ارزش های یک جامعه یکدست و همگن هستند، اما در تجدید نظری اساسی از موضع خود عقب نشینی کرد و نه تنها امکان تغییر ارزش در فرایند تمایز را امکانپزیز دانست، بلکه نقش کشمکش در فرایند تمایز را نیز مهمتر از قبل دانست. وی ستیز در ارزش ها را نیز مطرح می سازد. عنصری که خود ناشی از ناهمگنی نهاد های جدید با نهاد های قدیم است. مثال وی درباره آموزش بود. مسئله آموزش مسئله ای است که در جامعه بسیار با اهمیت تلقی می شود و در فرایند تمایزیابی ساختاری بین نهاد خانواده، مذهب، سیاست همواره تنش وجود دارد9.

با این حال باز هم باید توجه داشت که انتقادات به این شاخه نظری همواره ادامه پیدا کرد و منتقدین به دنبال جانشین کردن کلی کشمکش با آن بودند. انتقاد کلی همواره این بوده است که تمام این نظریات بیش از آنکه بر تغییرات اجتماعی توجه داشته باشند بر حفظ شرایط موجود و پرداختن به آن متکی هستند، چه آنکه نتیجه نهایی که اسملسر از بحث خود درباره رشد صنعت نخ می کند حاکی از این است که در طول دوران مد نظر بخش های مختلف بریتانیا مدام با هم سازگار می شوند و بنابراین وابستگی درونی وتمایل جمعی خود را برای ایجاد تعادل به نمایش می گذاشتند10.

پی نوشت:

1.      Functional structuralism

2.      کاف:84؛

3.      همان:47؛

4.      ریتزر : صص 131-142؛

5.      همان:145؛

6.       همان:551؛

7.      کاف:84؛

8.      ی. سو:34.

9.      کاف،صص84-85و ی. سو:35.

10.  کاف:80.

منابع:

1.      ریتزر، جرج(1389)،نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی،تهران:انتشارات علمی؛

2.      ی. سو، آلوین(1392)، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی؛

3.      کاف، ای. سی و همکاران(1388)، چشم انداز هایی در جامعه شناسی، ترجمه بهزاد احمدی و امید قادرزاده، تهران: انتشارات کویر.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی