وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

فلسفه پارمنیدس

سعید هراسانی | يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ب.ظ

ابتدا قصد داشتم تا یادداشتی دیگر در رابطه با فلسفه بنویسم. این یاددشت مربوط به فلسفه قبل سقراطی بود. با این حال تصمیم گرفتم بجای این یادداشت قسمتی از متن تاریخ فلسفه کاپلستون را کامل برای شما آماده کنم. این متن هر چند برای اندیشه ای 450 سال قبل از میلاد است، اما با ذهن شما به خوبی بازی می کند. توجه داشته باشید که خواندن این متن به تمرکز نیاز دارد. هدف من از گذاشتن این متن آشنایی شما با لذت مطالعه فلسفه است. اندیشه رکن اساسی زندگی انسان است و فلسفه به ما یاداوری می کند که چقدر بی توجه و نا آگاه هستیم. در این یک قسمت از کتاب (ص 63) شرحی در رابطه با نظریه پارمنیدس آمده است:

اکنون به نظریه پامنیدس درباره ماهیت و طبیعت جهان توجه کنیم. نخستین تاکید مهم وی این است که «آن هست». «آن»، یعنی واقعیت یا وجود، دارای هر طبیعتی ممکن است باشد، هست، وجود دارد، و نمی تواند نباشد. آن هست، و برای آن غیر ممکن است که نباشد. درباره وجود می توان سخن گفت و آن می تواند متعلق فکر من باشد. اما آنچه می توانم درباره آن فکر کنم و سخن بگویم می تواند باشد، «زیرا آنچه بتواند اندیشه شود و آنچه بتواند باشد یکی است». اما اگر آن می تواند باشد، پس هست. چرا؟ برای اینکه اگر می توانست باشد و مع هذا نبود، پس هیچ می بود. اما هیچ نمی تواند متعلق سخن یا فکر باشد، زیرا سخن گفتن درباره هیچ سخن گفتن نیست، و فکر کردن درباره هیچ همان فکر نکردن است. به علاوه، اگر آن صرفا می توانست باشد]ولی وجود نمی داشت[، در آن صورت، همچون امور متناقض و محال، هیچ گاه نمی توانست به وجود آید، زیرا آن باید از هیچ به وجود آید، و از هیچ هیج به وجود می آید نه چیزی. پس چنین نیست که وجود، یا واقعیت، نخست ممکن، یعنی هیچ بوده و سپس وجود یافته باشد: آن همیشه موجود بوده است، و به طور دقیقتر بگوییم:«آن هست».

چرا می گوییم «به طور دقیقتر آن هست؟» به این دلیل: اگر چیزی به وجود آید، یا باید از وجود نشات گیرد یا از لاوجود. اگر از وجود ناشی شود، پس نشات واقعی نیست، یعنی به وجود آمدنی در کار نیست؛ زیرا اگر از وجود به وجود آید، قبلا هست. اما اگر از لاوجود برآمده است، در این صورت لاوجود باید قبلا چیزی باشد، تا وجود بتواند از ان ناشی شود. اما این یک تناقض است. بنا بر این وجود نه از وجود برمی خیزد نه از لاوجود: آن هرگز به وجود نمی آید، بلکه فقط هست. و چون این حکم باید نسبت به تمام وجود به کار رود، هیچ چیز هرگز نمی شود. زیرا اگر چیزی اصلا بشود، هر چند ناچیز و جزیی، همان اشکال همیشه رخ می نماید: آیا از وجود به وجود آمده یا از لاوجود؟ اگر شق اول باشد، پس قبلا هست؛ اگر شق دوم باشد، پس به تناقض می افتیم، زیرا لاوجود هیچ است و نمی تواند سرچشمه وجود باشد. بنا بر این تغیر و شدن و حرکت غیر ممکن اند.

کتاب تاریخ فلسفه به قلم فردریک ریچارد کاپلستون دوره نه جلدی تاریخ فلسفه از ایونیا (زادگاه فلسفه) تا عصر جدید می باشد. این کتاب به انصاف کتابی کامل در سیر اندیشه فلسفی است که برای ارضای جویندگان فلسفه(به خصوص فلسفه غرب) که در سایر حوزه های دانش فعالیت می کنند کافی است. هر یک از جلد های این کتاب توسط افرادی مجزا ترجمه شده است. هر چند کاپلستون به قالب فلسفه مدرسی(نوعی خاص از مکتب فلسفی که در قرون 12 و 13 میلادی شکل گرفت و وابسته به مسیحیت است.) پایبند است، لاکن انصاف را رعایت کرده و تاریخی جذاب و کشنده از فلسفه ارایه کرده است.

نظرات  (۱)

سلام این کتاب درباره آثار فلاسفه هم چیزی میگه یا فقط دستگاه فلسفی شون رو توضیح می ده؟؟؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی