وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

این وبلاگ شخصی و تنها بیان کننده افکار، یادداشت ها و مقالات نویسنده می باشد

وبگاه شخصی سعید هراسانی

سعید هراسانی
دانشجوی ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران
saeid Harasani
Graduate student of Development Studies at university of Tehran
E.mail: saeid.harasani@yahoo.com
Good Luck

https://t.me/saeidharasani_ch

طبقه بندی موضوعی

شرحی بر رابطه فقر و نظام سرمایه داری

سعید هراسانی | چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ

یکی از بزرگترین مشکلات جوامع حال حاظر (کشور های جنوب)، فقر می باشد. فقر هرچند موضوعی تکراری برای بحث است اما به هر حال تا کنون کسی برای آن چاره واقعی پیدا نکرده! و من هم تو این یادداشت نمی خواهم یک راهکار ارایه بدم. موضوع این یادداشت ارتباط فقر با سرمایه داری است و با استفاده از هستی شناسی نظام سرمایه داری می خواهم این را اثبات کنم که تا زمانی که نظام سرمایه داری در جهان حاکم باشه نه تنها فقر نابود نمی شه بلکه هر روز به آن دامن زده می شه.

همانطور که همه ما میدانیم مهم ترین پایه در نظام کاپیتالیسم، انباشت سرمایه (به نفع سرمایه داران) می باشد. در واقع این انباشت سرمایه به معنی چولگی در پراکنش منابع است، چرا که بدیهی ترین اصل اقتصاد و حتی به عبارتی فلسفه وجودی علم اقتصاد کمبود منابع است.

  • سعید هراسانی

بازتعریفی از تهاجم فرهنگی

سعید هراسانی | سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۵۱ ب.ظ

زمانی یکی از دوستانم سوالی را مطرح ساخت، که مدت زیادی ذهن مرا درگیر خود کرد. سوال این بود که چرا شبکه های غربیِ فارسی زبان، هم سخن از اسلام می رانند و هم در کنار آن اعمال منافی ارزش های اسلام را ترویج می کنند؟

در پاسخ به این سوال فرضیات متعددی را بررسی کردم و نتیجه ای مناسب دریافت نکردم. نهایت امر محور تحلیل را مفهوم « تهاجم فرهنگی» قرار دادم، لاکن با تعریف موجود از آن نمی توانستم تحلیلی مناسب ارایه دهم. تعریف رایج از تهاجم فرهنگی عبارت است از جریان یک طرفه انتقال آیتم های فرهنگی شامل ارزشها، هنجار ها و در نهایت امر ایدئولوژی، از یک جامعه به جامعه دیگر.

در این تعریف تبادل فرهنگی به صورت طبیعی رخ می دهد و جایی برای ارایه یک تئوری توطئه وجود ندارد. بنابراین امر، قرار دادن ارزش های اسلامی و غیر اسلامی در کنار یکدیگر امری است تصادفی لاکن بر اساس تعریفی که من از متن قرآن کریم بدست می دهم جریان متفاوت است.

  • سعید هراسانی

سه جریان تجدد فلسفه سیاسی در نگاه لئو اشتراوس

سعید هراسانی | يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۱:۳۹ ب.ظ

در شرح  سه جریان تجدد در فلسفه سیاسی، ماکیاولی، روسو و نیچه به عنوان رهبران سه جریان یاد شده اند. ماکیاولی فلسفه خود را بر روی تقابل با « شانس» نهاد. یعنی آنکه اگر قبل از آن رسیدن به مدینه الهی، فاضله نیاز به شانس به وقوع پیوستن تمام شرایط و کنار هم قرار گرفتن قطعات در یک زمان نیست.

براساس این دیدگاه فلسفه سیاسی باید از نحوه ای که مردم زندگی می کنند آغاز کند و افق دید خود را از سوی آسمان ها به روی زمین معطوف سازد. در این نگاه فضیلت چیزی نیست که جامعه سیاسی برای آن پدید آمده باشد، بلکه فضیلت است که برای جامعه سیاسی پدید آمده است.

خلاصه سخن وی این بود که تاسیس هر گونه جامعه سیاسی حتی مطلوب ترین آن، متکی به شانس نیست، زیرا می توان بر شانس غلبه نمود. این دیدگاه وی از آنجا شکل می گرفت که بر خلاف گذشته دیگر طبیعت آن موجود قدرتند فرا انسانی نبود که با قدرت یزالی خلط می شد، بلکه بر خلاف آن ماده چیزی جدای از خدا، قابل شناخت و برای انسان در نظر گرفته می شد.از این رو برای حل مسائل سیاسی، تضمین وجود دارد چرا که هدف ما هدفی پایین تر از خیال پردازی های کلاسیک ها است و دوم آنکه آنچه بیشتر افراد آن را مطلوب می دانند هماهنگ است. همچنین همانطور که گفته شد شانس طبیعت چیره بر انسان موضوعیت خود را از دست می دهد.

بنا بر آنچه گفته شد می توان دو خصلت اصلی جریان ماکیاولی را که توسط هابز ادامه پیدا کرد را اول تحویل مسایل اخلاقی و سیاسی به مسایل تاکتیکی  دانست و دوم آنکه تقلیل مفهوم طبیعت به عنوان مقوله ای که صرفا مادی است در اختیار تمدن تا به تصنعات خود شکل دهد.

  • سعید هراسانی

سنت به مثابه آداب و رسوم

سعید هراسانی | سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۷ ب.ظ

در تاریخ شکل گیری جهان صنعتی و همچنین مدرنیته و پست مدرنیته همواره این رویکرد وجود داشته که به سنت در معنای آداب و رسوم،به عنوان عنصری مقابل خردمندی حمله شود. در تبیین این موضوع که آیا حفظ آداب و رسوم امری نیک است یا بد، ارایه یک تعریف راه گشا است. همان طور که می دانیم سنت ریشه در فرهنگ دارد و فرهنگ نیز آن دسته از جنبه های جوامع بشری است که آموخته می شوند و سنت نیز آن بخش از فرهنگ است که به دلیل کارکردش در جامعه و زندگی روزمره به شکل آداب و رسوم تجلی می یابد.

  • سعید هراسانی

رواقی گرایی و دولت در قرون وسطی

سعید هراسانی | دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۶ ب.ظ

در واکاوی تاثیر فلسفه رواقی بر نظریه دولت در قرون وسطی، ارایه ی یک تصویر از اندیشه ی رواقی ضروری می نماید. در نظام رواقی نیروی عقلانی و اخلاقی تازه ای پدید آمد، آنان به اصلی پرداختند که در تاریخ اندیشه اخلاقی و سیاسی و دینی نقطه عطف مهمی به شمار آمد. آنان به ایده آل افلاطون و ارسطو از عدالت، مفهوم کاملا تازه ای افزودند: مفهوم برابری بنیادی انسان ها! در تبیین این امر توجه به تقابل اندیشه ی رواقی با اندیشه ی ارسطو و افلاطون و نحوه تکوین آن اهمیت دارد. همانطور که می دانیم، افلاطون عدالت را «تساوی هندسی» تعریف کرده بود. هر کسی در زندگی مشترک المنافع سهمی داشت ولی سهم افراد به هیچ وجه مساوی نبود. عدالت با تساوی حقوق یکی نبود. دولت افلاطونی به هر کس و هر طبقه اجتماعی کار تخصیص یافته اش را در کار مشترک واگذار می کند، اما حقوق و وظایف افراد و نیز طبقات مختلف اجتماعی بسیار متفاوتند. همچنین ارسطو نیز از مرد شهروند آزاد ثروتمند سخن به میان می آورد و گروه کثیری از افراد را از عرصه سیاست به دلیل عدم سرشت مناسب محروم می سازد.

  • سعید هراسانی