ما مردمان حسود: شرحی بر نابرابری، باورها و پیامدها
گفتمان نابرابری (چرا نابرابری مهم شد)
الکسی دو توکویل در کتاب مشهور خود دموکراسی در آمریکا می گوید « در قلب بشر علاقه و عشق به مساوات نیز جایگزین است و ضعیفان همیشه خواهان آن هستند که اقویا را با خود همسطح نمایند. درنتیجه[…] بشر به جایی میرسد که بردگی توام با مساوات را بر آزادی مقرون به عدم مساوات ترجیح میدهد.»[1] این نقل قول اگرچه از ساحت علم جدا افتاده می نماید، اما عنصری از حقیقت را در قلب خود جای داده است. با اینکه از نظر دوتوکویل عشق به مساوات در قلب بشر نهفته است اما می توان ادعا کرد که موضوع نابرابری یا به عبارت بهتر حساسیت «رای دهندگان[2]» به عدالت توزیعی (بخوانید بازتوزیع) امری متاخر است.
از دو جهت این تشدید نابرابری و حساسیت بر آن را میتوان مخلوق سرمایه داری دانست. نظام های اقتصادی پیشا سرمایه داری رشد بطئی داشته اند، حجم اقتصاد در این نظام ها برای مدت های مدید بی تغییر بوده و بنابراین امکان انباشت سرمایه بسیار محدود بود. نظام ارث و زمین داری به یکدیگر گره خورده و اشرافیت زمیندار را با پیوند های خونی همبسته نمود، بنابراین نابرابری های محدود موجود نیز امری طبیعی تلقی می گردید. با رشد سرمایه داری دو عامل باعث تشدید نابرابری ها گردید، ابتدا آنکه تمرکز سرمایه زمین داران نابود شده و بورژوازی توان انباشت سرمایه در بخش تجاری و صنعتی را شکل داد، با خارج شدن اقتصاد از محوریت زمین امکان خلق ثروت به طور چشمگیری افزایش یافت و بنابراین حجم اقتصاد افزایش یافت. این وضعیت باعث شکل گیری شکاف عمیقی گردید. اما از طرف دیگر آنچه باعث گردید تا قبل از این افراد آنچنان که امروز می بینیم علیه نابرابری طغیان نکنند، آورده دیگر جهان نوین یعنی فردگرایی است. مفهوم فردگرایی از دوجهت به این احساس پروبال داده است؛ اول آنکه، هرشخص هویتی متمایز از جامعه برای خود تصور کرده و امکان تحقق خواسته های شخصی اش را حقی ذاتی تلقی نموده است، از طرف دیگر پوشیده نیست که طیف وسیعی از این خواسته ها از مقایسه با دیگری در وجود ما شکل میگیرد. دوم آنکه پیامد مستقیم این فردیت تعارض با دیگران است. اگر ما هویتی مستقل از جامعه برای خود تصور کنیم، بنابراین حق ما نسبت به منابع جامعه نیز همسان با دیگران خواهد بود. با این استدلال هر شخص در صورتی وضعیت نابرابر با ما پیدا خواهد نمود که به حق ما دست اندازی کند.
همچنین ریشه دیگر حساسیت نسبت به نابرابری را میتوان در اختلافات قشری جستجو کرد. چندپارگی جامعه و انسجام آن در کنار شعارهای سیاسی احزاب مهمترین عامل عملی توجه به نابرابری در عرصه سیاسی است، در این باره نیز با توجه به اهمیت آن در بخش بعدی این یادداشت توضیحاتی اجمالی ارایه خواهد شد.
- ۰ نظر
- ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۸