درآمدی انتقادی بر «تعریف»!
در این یادداشت قصد دارم تا در رابطه با تعاریف مفاهیم در علوم انسانی نقدی را بیان کنم. در واقع چند وقتی است که این اندیشه بر من قالب شده که مفاهیم را نمی توان تعریف کرد. ابتدا این تفکرات پاره و از هم گسیخته را به دلیل عدم اعتبار علمی ( اجماع علمی) محکوم و غیر واقع بینانه می دیدم،-هر چند در نگاه پست مدرن یافت می شود.- اما پس از گسترده تر کردن اندیشه های خود در این حوزه آن را معنی دار و قابل قبول ( حد اقل برای خودم) دیدم.
برای اینکه این نگاه را برای شما باز کنم سعی می کنم توضیحات خود را در قالب یک مثال به جلو ببرم. همان گونه که دانشجویان برنامه ریزی اجتماعی می داند، برنامه ریزی عبارت است از فراگردی هدفمند و گام به گام، در بازه زمانی مشخص و معطوف به گذشته، حال و آینده! آنچه که در این تعریف آمده مسلما کمک شایانی به افراد می کند اما سوال این است که یک شخص با فهم کامل این تعریف تا چه حد با برنامه ریزی آشنا می شود؟
- ۰ نظر
- ۰۸ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۶