ما مردمان شهر چه حقی نسبت به یکدیگر داریم؟!
همواره یکی از دغدغه های سیاست گذران اجتماعی چپ و راست در بازتوزیع منابع جامعه توجه به اقشار ناتوان جامعه بوده است. زنان سرپرست خانوار، ناتوانان جسمی و ذهنی، بی خانمانان، بیماران خاص و غیره از جمله این افراد هستند که همیشه مناقشه برسر آنان بوده است. درواقع سوال مناقشه اصلی این است که بازتوزیع منابع جامعه به نفع این افراد و توجه به آنان آیا امری مشروع و اخلاقی است یا نامشروع و غیراخلاقی؟
کسانی که چنین بازتوزیعی را غیرمشروع میدانند به طور خلاصه دو استدلال دارند: اول آنکه چنین سیاست هایی به افزایش این گروه ها و نیز ولنگاری آنان و طلبکاری آنان منجر می شود. دوم آنکه بازتوزیع منابع جامعه جدای از پیامدهای سیاستی آن، آیا اخلاقا مشروعیت دارد؟ به عبارت ساده تر دیگر اعضای جامعه چرا باید جور افراد ناتوان را بشکند؟ چرا همچون اسپنسر استدلال نکنیم ضعیف ها بروند و قوی تر ها بمانند؟
طرفداران سیاست های بازتوزیع به نفع اقشار پایین دست جامعه اما نظری خلاف گروه پیش گفته دارند، اینان بر اساس اصول انسانگرایانه از یک طرف و نیز درس های چپ گرایانه خود و مفاهیمی مثل استثمار و غیره حقوق گروه های پایین دست جامعه می دانند.
- ۰ نظر
- ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۴