فریاد حسین (ع)
فریاد حسـین را شنیــدیم همه از کوفه به سـوی او دویدیم همه
رفتیم به کربــلا ولی برگشـتیم از شمـر امـان نامه خریدیم همه
سالی دگر گذشت و محرمی دیگر آمد! محرم را چگونه می توان تفسیر کرد؟ چگونه می توان این شور و شوق به حسین (ع) را در قالب کلمات آورد؟ نه؛ هدف از این گفتار، شرح جامعه شناختی از یک نهاد ارزشی نیست، چرا که چنین امری وظیفه ما نیست. اینکه من برای حسین (ع) می نویسم زبان دل است. کاروان کربلا را اکنون نیز می توان دید، حس کرد! هنوز هم بوی خاک کربلا در ظهر عاشورا به مشام می رسد. اما من نمی خواهم اشک بریزم، نمی خواهم شیون کنم. من می خواهم بفهمم!
حسین را با ناله نمی توان شناخت. کربلا صحنه معرفت است، کربلا، کرب و البلا نیست؛ نعمت است. کربلا تاریخ زنده توحیدی زیستن است. عاشورا درس وفا است و حسین بن علی استاد دانشگاه توحید!
تمام حرف دلم همین است و تمام! نشود آنکه لعن بفرسیم بر کوفه و کوفه ای دگر به پا کنیم. نشود برای حسین سینه چاک کنیم و ولی عصر را نشناسیم که من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه! تاریخ برای آینده است، در تاریخ نمانیم و آینده را بسازیم و بادنیم که مولایمان محمد، المهدی تنهاست...
- ۰ نظر
- ۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۵